۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

ای شاه! جوانان این عصر زندگی می‌خواهند


از نجبای اصیل کرمان یک جوان صاحب سخن می‌نویسد؛
جریده‌ی قانون با اینکه در ملک آزاد چاپ می‌شود باز رسم تملق را از دست نمی‌دهد. شما متصل بر وزرا ایراد می‌گیرید و در هر موقع از شاه تعریف می‌کنید. وزرا کیستند؟ وزرا چیستند؟ این‌ها را که منتخب کرده است؟ بجز شاه که می‌تواند در دنیا اینطور وزرا پیدا بکند؟ این‌ها چه قابلیت دارند که بیایند بر ما برتری بفروشند. این‌ها را خود شاه بر ما سوار کرده است. امین‌السلطان کی گفت بیائید جمیع وزارت‌های دولت را تیول من قرار بدهید؟ کی ادعا کرد که کل بزرگان دولت باید غلام زرخرید او باشند؟ ما هیچ حق ایراد به امین‌السلطان نداریم. اگر او از میان برود خود شاه قطعا مجهول‌تر و معیوب‌تر از او را اختراع خواهد کرد. شاه محققا از آدم قابل بدش می‌آید و محققا مواظب است که وزارت‌ها و مناصب دولت همه بقدر امکان توی [؟] درهم و پریشان باشند. از یک طرف اسم چهل نفر را وزیر می‌گذارد از طرف دیگر علاوه بر همه‌ی وزارت‌ها هشتاد منصب بزرگ را به ‌یک بچه پیش‌خدمت می‌بخشد. حالا که در ملک آزاد هستید اقلا حرف را صاف و صریح بگویید. چه ضرور این وزرای بدبخت را در نظر عوام هدف تیر ملامت قرار بدهید. اگر می‌خواهید به پادشاه و به ایران خدمت بکنید بنویسید؛ ای شاه! جوانان این عصر دیگر چندان میل به خریت ندارند، بوی آدمیت شنیده‌اند و از شما دولت و زندگی و قانون می‌خواهند.




نمره هشتم– تاریخ ذکر نشده است.

هیچ نظری موجود نیست: