۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

چرا رذالت جهل را بر فضیلت علم ترجیح می‌دهند؟


در تاریخ دنیا کدام افتضاح، چه نوع فقر، چه فلاکت و چه بلیه بوده که الان بر خاک ایران مستولی نباشد؟ آن وجودهای باجوهر و آن عمرهای فاضل که در زیر رذل‌پرستی این ایام فانی شده، آن ولایات نازنین که مُحَصل دیوان مبدل به بیابان‌های مهیب ساخته، آن جماعت بی‌حصر که قحطی‌های مصنوعی به زیر خاک سپرده، آن خانواده‌های محترم که غارتگران دولتی از صفحه ایران برچیده، آن سیل‌های اشک که بی‌رحمی اداره ما در کل ایران جاری ساخته، کدام زبان و کدام مستوفی می‌تواند به‌حساب بیاورد؟

این فغان و ناله عامهٔ ایران و این دریای مذلت که ما همه غرق آن هستیم هیچ سبب و هیچ منشٱئی ندارند مگر اینکه ما خلق ایران هنوز معنی و قدرت قانون را نفهمیده‌ایم. قانون عبارت است از اجتماع قوای آحاد یک جماعت به‌جهت حفظ حقوق عامه. قانون باید مبنی بر اصول عدالت باشد. اصول عدالت را خدا و حکما و عقلای بنی‌آدم به مرور ایام مقرر و روشن فرموده‌اند. قانون زبان و زور عدالت است و زور عدالت حاصل نمی‌شود مگر به‌اتفاق عامه. اگر قانون و عدالت می‌خواهیم باید حکمأ با هم اتفاق نمائیم.

در ایران معنی اتفاق عامه درست معلوم نشده است. اغلب خیال می‌کنند وقتی اتفاق می‌گوئیم یعنی باید در جمیع خیالات با هم متفق باشیم. چنین اتفاق هرگز در دنیا نبوده و نمی‌توان از طبع بشری چنین توقعی کرد. اتفاقی که الان در ایران لازم داریم این است که روی یک شعور عادی‌ به‌اتفاق هم طالب قانون باشیم و بر سر طلب قانون با هم اتفاق نمائیم و این اتفاق هیچ اشکالی ندارد.

به یک ترتیب مخصوص می‌توان جمیع خیالات ایران را بر سر این مسأله قانون خیلی زود جمع کرد. به چه ترتیب؟ به یک ترتیبی که شریعت خدا و عقل آدم و تاریح دنیا به ما یاد داده و عنقریب معنی و قدرت آن را مثل آفتاب روشن خواهید دید. ×

علی‌العلاجه بدانید که استخلاص ایران از این گردابِ مذلت، یعنی استخلاص خود شما از این ظلمت اسیری [اثیری؟]، ممکن نخواهد بود مگر به استقرار قانون.
قانون وکیل و ضامن و حاکم و مستحفظِ حقوق انسانی است. بدون قانون هیچ جماعتی از ذلت و شقاوتِ حیوانی هرگز نجات نخواهد یافت. جمیع انبیا آنچه فرموده از برای تقویت و اجرای قانون بوده. جمیع خرابی‌ها و جمیع ظلم‌ها از عدم قانون است.

چرا خانه او را بی‌جهت ضبط کردند؟ به‌علت اینکه قانون نداریم.
چرا سر او را بی‌تقصیر بریدند؟ به‌علت اینکه قانون نداریم.
چرا اینهمه مناصب را به یکی می‌دهند و آن‌همه صاحب‌منصبان قابل را بی‌کار می‌گذارند؟ به‌علت اینکه قانون نداریم.
چرا رذالت جهل را بر فضیلت علم ترجیح می‌دهند؟ به‌علت اینکه قانون نداریم.

پس اگر شعور دارید و حقِ زندگی می‌خواهید قانون بخواهید.
اگر صاحب دین هستید قانون بخواهید.
اگر در بند دولت هستید قانون بخواهید.
اگر خانه شما را خراب کرده‌اند قانون بخواهید.
اگر مواجب شما را خورده‌اند قانون بخواهید.
اگر مناصب و حقوق شما را به دیگران فروخته‌اند قانون بخواهید.
اگر صاحب عیال هستید قانون بخواهید.
اگر صاحب چیز هستید قانون بخواهید.
اگر فقیر هستید قانون بخواهید.
اگر رحم دارید قانون بخواهید.
اگر آدم هستید قانون بخواهید. ××



نمره دوم– غرهٔ شعبان 1307

----------------------------------------------------------------------
پانویس‌های راوی
× این نوشته شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه نوشته شده و این جمله "عنقریب معنی و قدرت آن را مثل آفتاب روشن خواهید دید." به گمانم پبش‌بینی جالبی بود.
×× اگر کسی پیدا بشه و بگه نویسنده جملات پایانی را که می‌نوشت گوشه چشمش تر بود تعجب نخواهم کرد.


۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

خیلی کارکن!


سال گذشته یعنی سنه 1889 عیسوی از خاک فرانسه موافق حساب‌های گمرک‌ها مبلغ هزار و سی و دو کرور تومان امتعه به خارج حمل شده. و از قرار حسابِ گمر‌ک‌های داخله و خارجه از ممالک ایران سالی فقط پانزده کرور تومان مال به خارج می‌رود.
ممالک ایران خیلی وسیع‌تر، خاک ایران خیلی حاصل‌خیز، خلق ایران خیلی باهوش، خیلی کارکن، پس چرا از استعداد ملک و از هنرهای ذاتی خود به این درجه کمتر از دیگران منفعت می‌برند؟


نمره اول– غرهٔ رجب 1307


۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

ایران خانه ماست

خدا خلق ایران را از برای زندگی آفریده است و از برای اینکه یک طایفه بتواند به ‌آسودگی زندگی بکند باید لامحاله صاحب یک خانه باشد.
ایران خانهٔ ماست و تا این خانه نظم نداشته باشد بدیهی است که آسایش اهل خانه خیال محال خواهد بود.

بدون هیچ دلیل تازه ما همه به اشک خونین اعتراف می‌کنیم که امروز در کرهٔ زمین هیچ دولتی نیست که به‌قدر دولت ایران بی‌نظم و پریشان و غرق در مذٌلت باشد.

کدام قلمی‌ست که بتواند هزارْ یکِ هرج و مرج ادارهٔ ما را بیان نماید.
اختیار کل مصالح دولت در دست جهالِ نانجیب
حقوق دولت مزد رضایت مترجمین سُفرا
القاب و مناصب دولتْ بازیچهٔ رذالت‌های دلبخواه
لشگر ما مضحکه دنیا
ماموریت سفرا گدائی مواجب
شاهزادگان ما مستحق ترحم گداها
مجتهدین و علمای ما آرزومند عدالت کفار
شهرهای ما پایتخت کثافت
راه‌های ما بدتر از راه‌های حیوانات

هیچ امیری نیست که ده دفعه بی‌جهت مغضوب نشده باشد.
هیچ تاجری نیست که عمال دیوان او را ورشکست نکرده باشند.
هیچ صاحب هنری نیست که در آستانِ یک رذلِ قادرْ ذلیل نمانده باشد.



نمره دویم– غرهٔ شعبان1307


۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

شوره‌زارها

علما و عقلای ایران همه وقت از قوانین حسنه اطلاع داشته‌اند. نقص کار این بوده که هرگز ندانسته‌اند از برای اجرای قوانین چه تدبیر و چه راه باید پیش گرفت. هنوز بر این اعتقاد هستند که اجرای قوانین کار وزراست. می‌گویند ما قوانین خوب در سینهٔ خود حاضر داریم اما چه کنیم که وزرا مجرا نمی‌دارند.

ای عاقل ِ مُکَرم! آن وزرا که طالب و قادر اجرای قانون می‌شوند، آنها در این نوع شوره‌زارها بعمل نمی‌آیند. پس از این انتظارها حال دیگر قبیح خواهد بود که ما و شما باز تکلیف خود را منحصر به این قرار دهیم که قوانین خوب پیدا نمائیم. بعد از این باید تکلیفِ دولتخواهی و وظیفهء انسانیتِ ما این باشد که سعی نمائیم بفهمیم چه باید کرد که قوانین خوب در ایران مجرا بشوند.

ما چند نفر که به سعادتِ بخت و به تقدیر الهی مؤسس این جریدهٔ قانون شده‌ایم بر ذمٌت دولت‌پرستی خود حتم کرده‌ایم که از روی علوم و سرمشق‌های دنیا به قدری که در قوٌه ما باشد خلقِ ایران یاد و نشان بدهیم که از برای اجرای قوانین چه نوع همت و چه قسم مساعی باید به‌کار ببرند.


نمره اول – غره ٔ رجب 1307


۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

فلان سفیه به چه قانون خلعت پوشید


ایران مملوٌ است از نعمات خداداد. چیزی که همه این نعمات را باطل گذاشته نبودن قانون است. هیچکس در ایران مالک هیچ چیز نیست زیرا که قانون نیست. حاکم تعیین می‌کنیم بدون قانون. سرتیپ معزول می‌کنیم بدون قانون. حقوق دولت را می‌فروشیم بدون قانون. بندگان خدا را حبس می‌کنیم بدون قانون. خزانه می‌بخشیم بدون قانون. شکم پاره می‌کنیم بدون قانون.

در هند، در پاریس، در تفلیس، در مصر، در اسلامبول، حتی در میان ترکمن هرکس می‌داند که حقوق و وظایف او چیست. در ایران احدی نیست که بداند تقصیر چیست و خدمت کدام. فلان مجتهد را به چه قانون اخراج کردند. مواجب فلان سرتیپ را به چه قانون قطع نمودند. فلان وزیر به کدام قانون مغضوب شد. فلان سفیه به چه قانون خلعت پوشید.


نمره اول – غره ٔ رجب 1307


جمع‌ ِ کثیر متفرق

جمع‌ ِ کثیر از خلق ایران به چندین سبب خود را از وطن مٱلوف بیرون کشیده در ممالک خارجه متفرق شده‌اند. در میان این مهاجرین متفرقه اشخاص ِ باشعور که ترّقی خارجه را با اوضاع ایران تطبیق می‌کنند سال‌ها در این فکر بودند که آیا به چه تدبیر می‌توان به آن بی‌چاره‌گان که در ایران گرفتار مانده‌اند جزیی امدادی برسانند. پس از تفحص و تفکر ِ زیاد بر این عقیده متفق شدند که بجهة نجات و ترقی خلق ایران بهتر از یک روزنامه آزاد هیچ اسباب نمی‌توان تصوٌر کرد.

نمره اول – غره ٔ رجب 1307