۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

فیلترینگ


دولتی که قانون ندارد، نه دین دارد، نه انصاف نه شعور.
از جمله شقاوت‌های سفیهانهٔ دولتِ بی‌قانون یکی این است که وجودهای ممتاز ملت را به‌ اقسام صدمات وحشیانه تعاقب می‌نماید که در باب قانون چرا کاغذپرانی می‌کنید. ای جنابان کمالات پناه! با وجود چنین پرواز عالم‌گیرِ قانون از چنان تدابیر بربری به‌جز اینکه خود را بیشتر مورد لعن و نفرت دنیا بکنید چه حاصل؟



روزنامه قانون، نمره یازدهم– تاریخ ذکر نشده است، تقریبا شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

ترویج آدمیت یا "شبکه سازی به سبک قرن نوزدهم"


اجرای این مأموریت عظمی تماما محول به علم و کفایت آن وجود مکرم است. در میان این خدمات بزرگ که روح آدمیت از همت شریف منتظر است این چهار فقره ذیل را مخصوصا محل توجه عالی می‌سازیم؛

اولا این الواح قوانین را به‌ هر جا و به هر کس که شایسته بدانید به یک طریق مناسب برسانید.
ثانیا در میان علما و فضلا و آدم‌های ممتاز هر کس را مستحق بدانید با تعلیمات کافی امین آدمیت قرار بدهید.
ثالثا چون طایفه نساء در هر ملک و در هر عصر بهترین عمال ترویج حقایق بوده، مخصوصا بر معرفت عالی حتم است که به هر وسیله مشروع نیکان و پاکان این نصف محترم ملت را مربی جنس خود و محرک اشتغال غیرت عامه قرار بدهید.
رابعا چون بعضی امنا بی‌اختیار تمام هستی خود را وقف آدمیت کرده و در واقع از شهدای معنوی این حقایق هستند، شرط انصاف و وظیفه آدم‌پروری اینست که در اعانت و دستگیری ایشان به قدر قوه بذل همت فرمائید و بیشتر توجه کریمانه را صرف این تدبیر نمائید که جمیع آحاد آدمیت اگرچه ماهی یک دینار باشد به امنای مستحق مخصوص خود امداد مادی برسانند.



نمره دهم– تاریخ ذکر نشده است، تقریبا شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه

آدم شو


شخصی از اصفهان می‌نویسد دولت بی‌قانون کدام است؟
آن است که رعیت را به میل خود می‌چاپد، حقوق ملت را به هر اجنبی که می‌خواهد می‌فروشد، خزاین ملک را به هر نوع رذالت که میل دارد تلف می‌کند، مواجب و طلب‌های نوکرها را بدون هیچ خجالت می‌خورد، تعهد و امضای خود را مردانه‌وار منکر می‌شود و هر دقیقه که بخواهد چشم‌های تو را می‌‌کند، عیال تو را به کوچه می‌ریزد، اموال تو را ضبط و شکم تو را پاره می‌کند.

چه بکنیم که اینطور نشود؟
آدم بشو و قانون بخواه.


نمره دهم– تاریخ ذکر نشده است، تقریبا شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه

و این البته خلاف قاعده است


یکی از جوانان ما که در دارالفنون طهران تربیت یافته خواهش می‌کند که این سوال و جواب‌ها را در اینجا چاپ نمائیم.
---------------------

امتیازات این ملک را چرا به رعایای این ملک ندادند؟
به علت اینکه بنای ما این است که رعیت ما به‌قدر امکان فقیر بماند.

چرا نمی‌گذارند مردم اولاد خود را در خارج تربیت کنند؟
به علت اینکه می‌خواهیم رعیت ما به‌قدر امکان نادان و چشم بسته بماند.

چرا به امضای سایر دول کرورها پول می‌دهند و به امضای دولت ما یک غاز نمی‌دهند؟
برای اینکه خود دولت ما هر روز بر امضا و بر قرارهای خود هزار تف می‌کند.

چرا پادشاه خودش سه دفعه رفت فرنگستان و در این چهل سال نگذاشت پسرهایش از جای خود حرکت کنند؟
زیرا که مصلحت این شده است که شاهزادگان ما به قدر امکان جاهل و کم‌نام و بی‌مصرف باشند.

چرا اشخاص بی‌علم و بی‌هنر را بر سایرین ترجیح می‌دهند؟
زیرا که می‌خواهیم اسم و رسمِ علم و هنر در ایران به‌کلی منسوخ بشود.

چرا به این شدت منکر علم و دشمن فضل شده‌ایم؟
زیرا که علم چشم و گوش مردم را باز می‌کند و آن‌وقت مردم زبان و جرأت پیدا می‌کنند و می‌آیند می‌گویند ما حیوان نیستیم و می‌خواهیم مثل دیگران آدم باشیم و حقوق خود را مثل آدم حفظ بکنیم و این البته خلاف قاعده است.


نمره دهم– تاریخ ذکر نشده است، تقریبا شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه