- اگر پادشاه ما چنانکه مکرر میگویید واقعا طالب نظم ایران است پس چرا این مجلس شورای ملی را یک روز زودتر فراهم نمیآورد؟
- سببش همان است که خود پادشاه مکرر بیان فرموده. از برای تنظیم یک دولت میل پادشاه کافی نیست باید خود خلق هم اینقدر شعور داشته باشند که به مقام طلب قانون برخیزند.
- من یکی از اجزای این خلق و بهاندازهی شعور خود طالب و مشتاق قانون هستم چه میتوانم بکنم؟
- اگر اینطور تنها بمانی هیچ. اما اگر معنی اتفاق را بفهمی و با جماعت آدمیان اتفاق نمایی آنوقت ممکن است که بهاتفاقِ آدمیت دنیا را تغییر بدهی.
- از اتفاق مثل من ضعیف و بیچاره چه کارسازی خواهد شد؟
- ضعف وجود شماهیچ ربطی به مطلب ما ندارد. مقصود ما از اتفاق این نیست که یاغی بشویم و برویم با میرغضبهای ظلم کشتی بگیریم. ما با هیچکس ابدا زد و خورد جسمانی نخواهیم داشت. ما به جز دلیل و حرفِ حق هیچ اسلحهی دیگری نداریم. اتفاق ما عین صلح، اقوال ما تماما مشروع و وجود ما تسلیم محض است.
- چنان اتفاقِ بیصدا و بیحرکت چه فایدهای خواهد داشت؟
- بر این مساله اتفاق خبط عمدهی خلق ما در همین حرف است. خیال میکنند قدرت اتفاق باید فقط در مقاومت جسمانی ظهور بکند. نمیتوانند تصور بکنند که از اتفاقِ مردم اگرچه بیصدا و بیحرکت باشد چه نوع قدرت عظیم حاصل میشود. غافل از این حقیقت هستند که اگر اهل یک ملک در طلب قانون تنها بهقول هم متفق بشوند در صورتی هم که قدمی برندارند ممکن نیست که در آن ملک قانون ظهور نکند.
- چنان اتفاق معنوی را به این گروه احمق چه طور حالی بکنیم؟
- تو خودت اول حالی بشو، ما ضامن که به دیگران بهتر از شما حالی نمائیم.
- فرض میکنیم که من حالی شدم، تکلیف من چه خواهد بود؟
- تکلیف تو واضح است. اگر در این حرفهای ما لفظی یا نکتهای پیدا کردهای که به قدر ذره ای خلاف دین و خلاف عقل تو باشد بیسوال و جواب ما را تکفیر بکن و رد بشو و اگر چنانکه امید داریم این مطالب را صحیح و از برای نظم ایران مفید میبینی پس الان در پیش خود و در پیش خدای خود اقرار بکن که آدم هستی و آدم خواهی بود و بعد به اقتضای شعور و همت خود در هر مقام هر قدر که در قوه داری در ترویج آدمیت بکوش.
- در ترویج آدمیت چه میتوانم بکنم؟
- اگر پول داری پول بده. اگر اعتبار داری اعتبار بده. اگر قلم داری بنویس. اگر زبان داری حالی بکن. اگر هیچ نمیتوانی بکنی اقلا اسم خود را آدم بگذار. اقلا در قلب خود منکر آدمیت مباش. اقلا به جهت تملقِ دیگران به ما فحش مگو.
۲ نظر:
هرچند وبلاگ جنابعالی رو در گودر دنبال میکنم، اما خواستم از جنابعالی بخاطر زحمتی که میکشید یک تشکر ویژه بکنم.
سربلند و پیروز باشید.
راوی از لطف شما سپاسگزار است. راوی از این همه شباهت امروز و صدوبیست سال پیش شگفت زده است و این امر را پنهان تمیکند. راوی پاراگراف آخر این پست را دوستتر دارد و فکر میکند شاید این وبلاگ هم کاری در همین جهت باشد.
ارسال یک نظر